به گزارش خبرنگار ایبنا، بانک مرکزی در یکسال گذشته توانست به اهدافی که برای نقدینگی (۲۵درصد) و رشد پایه پولی (۳۰درصد) تعیین کرده دست یابد و از نرخ هدفگذاری هم عبور کند. برهمین اساس نرخ رشد نقدینگی در پایان سال ۱۴۰۲ به ۲۴.۳ درصد رسید که کمترین میزان در ۵ سال گذشته بوده است. همچنین شاهد کاهش ۱۵.۴ واحد درصدی نرخ رشد پایه پولی که از ۴۵ درصد در فروردین ۱۴۰۲ به ۲۹.۴ درصد در اسفندماه رسید، بودیم.
در همین باره، حسن حسنخانی، کارشناس اقتصادی در رابطه با اعمال سیاستهای انقباضی در اقتصاد به گفتگو با خبرنگار ایبنا نشست و نقطه نظرات خود را بیان کرد که در ادامه میخوانید:
نقش سیاستهای بانک مرکزی را بر تورم و تولید چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر شما انقباض پولی را از یک حدی به بیشتر ادامه دهید و بر آن پافشاری کنید آسیبهایی که به تولید وارد میشود، خودش میتواند در بلند مدت تورم زا باشد یعنی یک سیاستی میتواند به ضد خودش تبدیل شود و خاصیت تورم زدایی آن به یک آثار تورم زایی تبدیل شود.
برای همین به نظر میرسد بانک مرکزی در سال ۱۴۰۳ باید کمی از انقباض پولی دست بردارد و همزمان به صورت هدفمند به هدایت اعتبار به سمت بنگاههایی که بتوانند به سرعت وارد چرخه تولید شده و سبب شکوفایی اقتصاد شوند، اقدام کند.
من فکر میکنم اگر بانک مرکزی بتواند حول محور سیاستهای ارزی و پولی هماهنگی ایجاد کند و همینطور دستگاههای دیگر نیز بتوانند با بانک هماهنگ شوند، ان شاالله در سال ۱۴۰۳ طعم شیرین کاهش تورم را بیش از ۱۴۰۲ خواهیم چشید.
ما امسال ذیل سیاست تثبیت، کنترل خوبی نیز در متغیرهای پولی داشتیم. برای مثال نرخ رشد نقدینگی از ۴۲.۸ درصد در پایان مهرماه ۱۴۰۰ طی یک روند نزولی به ۲۴.۳ درصد در اسفند ۱۴۰۲ کاهش یافت. نرخ رشد پایه پولی نیز در پایان همین سال به ۲۹.۴ درصد رسید. شما تاثیر این موضوعات را بر اقتصاد چه میدانید؟
پایداری بانک مرکزی در انقباض پولی واقعا در خور تمجید است و نشان میدهد که این نهاد عزم جزمی در کنترل انتظارات دارد، اما مهم است بدانیم که یکی از تفاوتهای سیاست پولی با سیاست مالی این است که اجرایش قابلیت اجرای سریع دارد، اما پاسخگویی سیاست پولی طولانی مدت است. من فکر میکنم آثار انقباض پولی که بانک مرکزی در سال ۱۴۰۲ با شدت و حدت دنبال کرد را ما در سال ۱۴۰۳ میتوانیم ببینیم.
در سمت مقابل سیاستهای مالی قرار دارد که اجرایشان طولانی مدت، زحمت آفرین است و زمان بر است، اما آثارش را شما به سرعت میتوانید ملاحظه کنید؛ بنابراین اگر ما این انتظار را از بانک مرکزی داشته باشیم که کنترل رشد پایه پولی و نقدینگی در کوتاه مدت روی تورم اثربگذارد، چندان با ادبیات اقتصادی سازگار نیست؛ بنابراین میشود انتظار داشت امسال آثار ضدتورمی این سیاستهای پولی بانک مرکزی را شاهد باشیم.
من فکر میکنم با زحماتی که در بانک مرکزی کشیده شده، در سال ۱۴۰۳ علیرغم تمام اتفاقاتی که ممکن است رقم بخورد میتوانیم امیدوار باشیم که کنترل تورم به شکل مطلوبی به خصوص بعد از ۵-۶ سال تورمهای بالا به این هدف نیل پیدا کنیم به شرط اینکه هماهنگی و انسجام در سیاستها و وحدت فرماندهی در عرصه اقتصادی کشور که بانک مرکزی جزئی از آن عرصه حکمرانی است اتفاق بیفتد.
گروههایی در کشور سعی میکنند که جریانی تورمی در اقتصاد ایجاد کنند و وجه اشتراکشان، روی کار آمدن دوباره ترامپ بر مسند ریاست جمهوری است که روی آن زمینهسازی میکنند. ارزیابی شما در رابطه با روندی که بازار امسال طی خواهد کرد و مشخصا موضوع آمدن ترامپ چیست؟
طبیعتا در فضای رسانهای کشور سوالات و نکات زیادی در مورد انتخابات ۲۰۲۴ امریکا مطرح شده است. اینکه احتمال رای آوردن شخصی مثل ترامپ مطرح شده فارغ از اینکه ایشان رای بیاورد یا نیاورد، اینکه آیا تفاوتی بین دموکراتها و جمهوری خواهها در عرصه حکمرانی امریکا برای ما و اقتصاد ایران وجود دارد یانه، سوالات و بحثهایی بوده که مکرر مطرح شده است.
منتهی من میخواهم چند نکته را در این زمینه عرض کنم. فارغ از اینکه در امریکا چه کسی رئیس جمهوری شود، اگر اقتصاد ایران را با سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ مقایسه کنیم، میبینیم که شرایط بسیار متفاوت است. یکی از تفاوتها این است که ما در سال ۱۳۹۹ به دلیل همه گیری کرونا و کاهش تقاضای کل در دنیا، قیمت جهانی نفت به شدت کاهش پیدا کرد و درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران از ۳۴ میلیارد دلار سال ۹۸ به حدود ۸ میلیارد دلار رسید، ولی امسال یعنی در سال ۲۰۲۴ قیمت نفت از ۸۵ دلار فراتر رفته و قیمت گاز هم که رکورد زده است و به دلیل مناقشه اوکراین و اتفاقاتی که امروز دارد در دریای سرخ و تنگه باب المندب و در شرایط جنگی اتفاق میافتد، چشم اندازی هم برای کاهش قیمت نفت و گاز اصلا وجود ندارد.
حال یک سوال مهم ایجاد میشود؛ موفقیتی که آقای ترامپ در کاهش درآمدهای نفتی ایران در سال ۹۹ به دست آورد اگر شرایط کرونا اتفاق نیفتاده بود چقدر بود؟ اگر بتوانیم به این سوال خوب جواب دهیم میتوانیم در انتخابات ۲۰۲۴ اثر ترامپ را هم روی اقتصاد ایران تا حدودی حدس بزنیم.
من فکر میکنم با توجه به شرایطی که ما در بازار نفت میبینیم و چشم اندازی از کاهش قیمت جهانی آن وجود ندارد، در سال ۲۰۲۴ حتی اگر تحریمی هم باقی مانده باشد که تحریمی باقی نمانده، آقای ترامپ امکان به دست آوردن توفیق برای کاهش درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت ایران پیدا نمیکند و مهمترین اثر تحریم هم در اقتصاد ما از همین منظر قابل تحلیل است.
ضمن اینکه من معتقدم تحریمهایی که آقای ترامپ ایجاد و اعمال کرد و کارزار فشار حداکثری که ایشان به راه انداخت، دقیقا با فضای مشابهی از سوی دموکراتها و از سوی دولت آقای بایدن پیش رفت و حتی تشدید شد. در یک کلام آقای ترامپ و آقای بایدن به نظر میرسد هیچ تفاوتی در مواجهه با اقتصاد ایران نخواهند داشت؛ بنابراین ترامپ هراسیهای بیمورد میتواند یک جریان و شوی رسانهای باشد و چندان اثر مطلوبی برای اقتصاد کشور ما نخواهد داشت.
نظر شما درباره دیپلماسی ارزی بانک مرکزی و مجموعه رایزنیهایی که باعث شد تا دسترسیهایی برای ایران شکل بگیرد؛ چیست؟
یک اتفاق خیلی خوبی که در بانک مرکزی و در سال ۱۴۰۲ رقم خورد و تا امروز این اتفاق وجود نداشته، نوع نگاه بانک مرکزی و نوع تفکر حاکم بر بانک مرکزی به مبادلات ما با کشورهای همسایه است؛ ما برای اولین بار مراسم اربعین را بدون دلار، یعنی با استفاده از ارز محلی و دینار عراق برگزار کردیم.
ابداع این کار و انجام موفقیت آمیز آن نسبت به شرایط وحشتناکی که ما در دولت قبل داشتیم، میتواند یک گام رو به جلو باشد.
اگر بانک مرکزی بتواند این کار خیلی ارزشمند را که در اربعین انجام داد توسعه دهد مثلا برای سفر به ترکیه و استفاده از لیر به عنوان ارز مستقل و بدو نیاز به دلار، تقاضای ارز را میتواند از دلار، یورو و درهم به سمت ارزهای محلی کاهش دهد.
نه تنها دولت سیزدهم، بلکه فرایندهای جهانی دارد به سمت دلارزدایی از دنیا پیش میرود تا میزان تقاضای مبادلات دلار در دنیا کاهش پیدا میکند.
صرف این حرکت در جهان به خصوص در منطقه ما میتواند دست بانک مرکزی را باز کند هم برای اجرای سیاستهای ارزی موفق و هم برای ارتباط گرفتن با کشورهای دیگر از منظر روابط ارزی و تجاری. ما امروز اتحادیه اوراسیا را داریم که میتواند در حوزه تجاری، از منظر تامین کالای اساسی و مقاصد سازمانی، بسیار نقش اساسی ایفا کند.
یادمان نرود که حضرت آقا سال ۹۷ بخصوص در سخنرانی نوروزی شان تاکید داشتند که میتوانیم و باید بتوانیم ۲۰ درصد تقاضاهای کالایی ۱۵ کشور همسایه مان را برآورده کنیم و پاسخ دهیم. اگر ما بتوانیم به این نقطه که حضرت آقا فرمودند برسیم بیش از ۲۲۰ میلیارد دلار صادرات به کشورهای همسایه خواهیم داشت.
اگر بتوانیم این تجارت را به وسیله پیمانهای ارزی محلی و بدون نیاز به دلار و یورو انجام دهیم، آن وقت بانک مرکزی میتواند به موفقیت خیلی خوبی در ایجاد ثابت در بازار ارز نیل پیدا کند و به آن هدف اصلی برسد که ما سال هاست منتظرش هستیم.
من فکر میکنم دیپلماسی ارزی و اقتصادی دولت سیزدهم و بخصوص دیپلماسی ارزی بانک مرکزی در رسیدن ما به آن هدف میتواند شتاب دهنده و موفقیت آمیز باشد.